1-تاريخچه سيستم كيفيت
كنترل كيفيت مي تواند تا 3هزار سال قبل از ميلاد و زمان ساخت برج بابل نسبت داده شود .براي قرون متمادي و تا قبل از صنعتي شدن جوامع،صنعتگران عمدتاً بصورت انفرادي فعاليت داشتند.در طول تاريخ مسئوليت كنترل كيفيت به عهده صانع يا شخص سازنده محصول توليدي بود.ولي با شروع انقلاب صنعتي كم كم كنترل كيفيت از شخص سازنده به شخصي كه مسئوليت فرايند توليد را بعهده داشت يعني مدير منتقل شد.
اين تقسيم وظايف نهايتاً منجر به عدم هماهنگي و ارتباط بين انجام دهنده و كنترل كننده كالا و بين مشتريان و عرضه كنند گان گرديد كه اين وضعيت تا به امروز ادامه دارد.
در طول دوران صنعتي شدن روشهاي كنترل كيفيت توسعه يافته و پس از جنگ جهاني اول اين روشها كاربرد وسيعتري يافتند.روشهاي نمونه برداري توسعه يافته و استفاده از آمار براي كنترل وآگاهي از كيفيت بكار گرفته شد،فرايندي كه در طول سالهاي بين دو جنگ جهاني ادامه يافت و پيچيده تر گرديد .
پس از جنگ جهاني دوم صنايع توليد با هزينه هاي بيشتر و سود كمتر مواجه شدند بازارهاي عرضه كالا تنگتر و رقابتي تر شدند و توسعه تكنولوژي نوين نيز اين مسئله را پيچيده تر نمود.
در نهايت معلوم شد كه سعي در كنترل كيفيت پس از توليد محصول بيهوده است و اين واقعيت ملموس گرديد كه پيشگيري از معايب قبل از توليد و در طول فرايند توليد كم هزينه تر و كاراتر بوده و عملي ساختن آن موجب صرفه جويي هاي قابل ملاحضه مي شود.بدين ترتيب تضمين كيفيت زاده شد كه تاكيد آن بر ًپيشگيريً به جاي ًرديابيً است.
2-تعاريف مربوط به سيستم مديريت كيفيت
محصول
نتيجه يك فرآيند يا ماحصل يك فعاليت
درجه اي از برآورده سازي الزامات توسط مجموعه اي از ويژگي هاي ذاتي.
فعاليت هاي هماهنگ شده براي هدايت يك سازمان در امور مرتبط با كيفيت.
3-مفهوم سيستم هاي كيفيت:
اغلب توليد كنند گان يا تامين كنند گان كالا تمايل دارند كه به كيفيت مناسبي دست يابند .(كيفيت مي تواند با توصيفاتي نظير ضعيف ،خوب يا عالي همراه باشد كه هر كدام نشان دهنده برآورده سازي الزامات توسط مجموعه اي از ويژگي هاي ذاتي مي باشد.)بسياري از آنها تلاشهاي قابل ملاحضه اي را براي دستيابي به اين هدف صرف مي كنند .اغلب تلاشها صرف فعاليتهاي بازرسي و اصلاح عيوب در طي توليد مي شود.اما بايد توجه داشت كه بازرسي به تنهايي نمي تواند كيفيت را در يك محصول ايجاد كند.كيفيت بايستي طراحي شده و در محصول ايجاد و ساخته مي شود.هشياري و توجه به كيفيت بايستي از همان لحظه تعريف مفهوم ايده محصول نسبت درزماني كه نيازهاي مشتري تعيين و تعريف گردد بوجود آيد .كه با درك درست و برآورده سازي دقيق نيازهاي مشتري رضايتمندي وي حاصل مي گردد.
اين توجه نسبت به تلاشهايي در جهت ايجاد كيفيت بايستي در طي مراحل مختلف توسعه و ساخت محصول و حتي پس از تحويل محصول به مصرف كنند ها ادامه يابد.
اين تلاشها و فعاليتها در صورت هماهنگ شدن در جهت كيفيت تبديل به سيستمي بنام سيستم مديريت كيفيت مي گردد.
ISO9001سيستم مديريت كيفيت هست كه هم براي واحد هاي توليدي و خدماتي و… كاربرد دارد.
استاندارد فوق خصوصيات مورد نظر سيستم مديريت كيفيت را دقيقاً تعريف نموده كه شامل موارد زير مي باشد:
در ادامه به تشريح موارد مهم ذكر شده در فوق پرداخته شده است:
الف –خط مشي
مواردي كه در خط مشي كيفي يك سازمان به آنها اشاره مي شود عبارتند از:
نكته :در مورد اين مسئله بايد متذكر شد كه تمامي كاركنان و پرسنل سازماني اعم از مديران و كارگران موظفند خط مشي سازمان را درك كرده و به آن عمل نمايند .اين بدان معني نيست كه شخص خط مشي سازمان را از برنمايد بلكه درك صحيحي از مفاهيم موجود در خط مشي براي اين منظور كفايت مي كند.
ب-مسئوليت و اختيارات
تمامي مسئوليتهاي افراد موثر بر كيفيت در سازمان و اختيارات آنان در حوزه كاري خود در اين سيستم ها تعريف مي گردد ،بطوريكه تمامي افراد از مسئوليتهاي خود در قبال رسيدن به كيفيت مطلوب آگاه باشند.
ج-روشهاي اجرايي
كليه فعاليتهاي مهم و تاثير گذار بر كيفيت در اين سيستم ها داراي روش اجرايي مي باشند.
يك روش اجرايي نشان دهنده رويه مشخص انجام يك كار مي باشد وتمامي كاركنان مرتبط با روش اجرايي واحد خود بايستي از متن آن آگاهي كافي داشته باشند و تمامي فعاليت هاي خود را با كل يا قسمتي از آن روش اجرايي مربوط مي باشد هماهنگ نمايند.
د-مستند سازي و كنترل مدارك
طبق روش اجرايي كنترل مدارك تمامي از جمله روشهاي اجرايي ،دستور العمل هاي كاري،جداول استاندارد و… با مهر سبز معتبر مي باشند و همواره بايد به آخرين ويرايش آنها توجه نمود.پرسنلي كه نياز به دريافتمدركي از جمله دستور العمل ،روش اجرايي و… بنمايند با مسئول بالاتر از خود هماهنگي نموده سپس مدير واحد با هماهنگي مسئول كنترل مدارك اقدام به تحويل مدرك خواسته شده به فرد مذكور مي نمايد و نيز اگر يكي از پرسنل نياز به تغيير در مدركي نمايد و يا نياز به تهيه مدرك جديدي كند بايستي طبق چرخه بالا عمل نمايد.
ه-حفظ و نگهداري سوابق كيفيت
سوابق مربوط به كيفيت نظير فرمهاي تكميل شده بايستي تحت هر شرايطي از گزند آسيب و مخدوش شدن در امان بماند .در نگهداري سوابق بايد به نكات زير توجه نمود:
براي آشنايي بيشتر با سيستم كيفيت در ذيل مواردي به عنوان راهنما ارائه گرديده است:
كاليبراسيون
كاليبراسيون :تصديق دستگاهها وماشين آلات در برابر استاندارد هاي اندازه گيري شناسايي شده و مشخص آنها را كاليبره كردن تجهيزات يا كاليبراسيون مي نامند.
تمامي تجهيزاتي كه در سيستم موجود مي باشند و به وسيله آنها فرايند ازرسي و آزمون انجام مي پذيرند بايد تحت كنترل باشند.
تمامي پرسنل موظفند در صورت مشاهده هر گونه مغايرت در كاركرد اين تجهيزات ،همچنين در صورت مشاهده هر گونه مغايرت در كاركرد اين تجهيزات ،همچنين در صورت مشاهده تجهيزي كه تاريخ كاليبراسيون آن از موعد گذشته است موضوع را به رده بالاتر خود اطلاع داده تا توسط وي نسبت كاليبره كردن اين تجهيزات بوسيله مسئول كاليبراسيون اقدامات لازم صورت پذيرد.
محيط كار مناسب:
ايزو نام سازماني بين المللي است كه از مراجع ملي استاندارد كشور ها تشكيل شده است وكارآن استاندارد سازي(تدوين استاندارد)مي باشد.
از استاندارد هاي تدوين شده توسط اين سازمان مي توان به سيستم هاي مديريتي ISO 9000وISO 14000 اشاره نمود .سري استاندارد هاي سيستم مديريت كيفيت ISO900 شامل ISO 9001 ,ISO 9004
و I SO190011 مي باشند .
ايزو 9001 مخصوص سازمانهايي اعم از توليدي و خدماتي است كه الزاماتي را معين مي نمايد كه براي صدور (گواهينامه) و مقاصد قراردادي مورد استفاده قرار مي گيرد اين استاندارد در براورده سازي الزامات مشتري تمركز مي يابد .
ولي ايزو 9004 خطوط راهنما را با اهداف گسترده تري براي يك سيستم مديريت كيفيت نسبت به آنچه ايزو 9001 بيان مي دارد ارائه مي دهد.
گواهينامه هاي استاندارد ايزو9001 استاندارد محصول نمي باشد يعني اين گواهينامه به محصول تعلق نمي گيرد و نشانگر اين مطلب نيست كه محصولي كه توسط سازمان توليد ميگردد داراي گواهينامه ايزو 9001 مي شود بلكه اين سازمان و در حقيقت سيستم مديريت سازمان است كه موفق به اخذ آرم استاندارد مي گردد.
هدف از برقراري سيستم مديريت كيفيت دريك سازمان شامل موارد مي باشد :
1-يكپارچه سازي تمام عناصري كه كيفيت محصول يا خدمات ارائه شده توسط شركت را تحت تاثير قرار مي دهد.
2-مشخص كردن كليه وظايف مرتبط با كيفيت و تخصيص مسئوليتها
3- ايجاد روابط بر پايه همكاري متقابل بين قسمتهاي مختلف
4-جلب رضايت مشتريان و كاهش شكايات آنها
5- بهبود مستمر كيفيت
6-توليد محصول مطابق با الزامات استاندارد و خواسته هاي مشتري
مزاياي يك سيستم مدون مديريت كيفيت عبارتند از:
1- طراحي بهتر محصول
2- بهبود و ارتقاء اعتماد و اطمينان در نزد مشتريان و رضايت بيشتر آنها
3- بهبود كيفيت محصول
4- كاهش اسقاط ،دوباره كاري و شكايات مشتري كه در نتيجه آنها هزينه ها كمتر مي شود
5- مزاياي تجاري بر پايه قابليت اعتماد و اعتبار سازمان در بازارهاي بين المللي كه براي موفقيت در صادرات اساسي و ضروري است
6-برنامه ريزي بهتر فرايند براي بازار عرضه .
7- از بين بردن گلوگاههاي توليد و ايجاد محيط كاري فارغ از تنش ،كه منجر به روابط انساني خوب مي شود
8-ايجاد هوشياري و توجه به كيفيت و رضايت شغلي بيشتر كاركنان و بهبود فرهنگ كيفيت در سازمان
9-استفاده كار از انسان،ماشين آلات و مواد كه باعث افزايش بهره وري مي شود