سازمان آرمانی تا سال 2000:

               -تقسیم کار و مسئولیت های هر عضو سازمان به روشنی شرح داده شده بود.

               -مناصب بر اساس سلسله مراتب سازمان یافته بودند و در نتیجه مقیاسی از قدرت به دست می دادند.

               -انتخاب اعضا برای مناصب بر مبنای شایستگی و تحصیلات بود

               -مدیران برای صاحبان شرکت ها کار می کردند. اما خود صاحبان اصلی ان ها نبودند.

               -همه اعضای سازمان باید از قواعد و کنترل های مرتبط با شغل خاص خود تبعیت می کردند. قواعد غیر شخصی بودند و برای همگان به یکسان اعمال می شدند.

دلایل  نوسازی مدیریت:

برنامه های جدید کسب و کار چیست و تفاوت آن با برنامه های قدیمی کدام است؟ با توجه به اینکه در مورد این برنامه ها توافقی جهانی وجود ندارد و نمی توان این موارد را تعمیم داد، به بیان ملاحظات زیر اکتفا می شود:

               •در اکثر کارها، بازار جهانی شده و رقابت جهانی بسیار شدت گرفته است. از این پس آسایش در بازار معنا ندارد

               •شعار“جهانی فکر کنید- محلی عمل کنید“ برای شرکت ها به یک اصل اساسی مدیریتی تبدیل شده است.

               •امروزه کسب موفقیت، بدون برخورداری از مزیت رقابتی غیر ممکن است.

               •پیمان ها و مشارکت های استراتژیک کاملا رواج یافته است

دلایل  نوسازی مدیریت:  (ادامه)

               •تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات، سیستم و عملکرد مدیریت را شدیداً تحت تاثیر قرار می دهد و فرصت ها و تهدیدات جدیدی را مطرح می کند.

               •در تمام فعالیت های کسب و کار، سنجش عملکرد مورد تاکید قرار گرفته است سازمان ها باید ناب و چابک باشند.

               •از این پس، تنها موفقیت مالی، تمامی ذینفعان را ارضا نمی کند. برای مثال، آسیب نرساندن به محیط زیست برای اکثر صنایع و شرکت ها، به موضوعی کلیدید تبدیل شده است.

               •تغییرات جمعیتی مشتریان و کارکنان، نحوه تفکر و عمل مدیران را تحت تاثیر قرار داده است.

فصل دوم:
چالش های آینده مدیریت

چالش سرعت تغییرات:

با شتاب گرفتن سرعت تغییر، شرکت های بسیاری خود را در سمت اشتباه منحنی تغییر می یابند.رهبری صنعت به شدت کم رنگ می شود.

چالش هرج و مرج رقابتی:

مقررات زدایی به همراه تلاش های مقیاس زدایی تکنولوژی جدید، موانع ورود را در طیف وسیعی از صنایع، ((هرج و مرج)) رقابتی در حال خیزش است.

 

چالش کنترل:

به طور فزاینده ای شرکت ها خود را گرفتار ((شبکه های ارزش)) و ((اکوسیستم هایی)) می یابند که کنترل نسبی بر آنها دارند.

چالش اطلاعات:

دیجیتال سازی بی محابای همه چیز، شرکت هایی را تهدید می کند که حیاتشان وابسته به ایجاد و فروش دارایی های معنوی است.

 

چالش اینترنت:

اینترنت به سرعت قدرت چانه زنی را از تولید کنندگان به سمت مصرف کنندگان سوق می دهد.

چالش عمر محصول:

چرخه های عمر استراتژی آب می روند. به برکت سرمایه فراوان، قدرت برون سپاری و جهان گستردگی وب، اوج گیری کسب و کاری جدید سریع تر از همیشه ممکن شده است.

 

چالش تازه واردها:

نزول شدید هزینه های ارتباطی و جهانی سازی، در صنایع را به روی دسته ای بزرگ از رقبای جدید و بسیار کم هزینه گشوده است. این تازه واردها بسیار مشتاق بهره برداری از هزینه های موروثی سنت گراها هستند.

چالش راهبرد:

با توجه به اینکه در قرن آینده هم چیز با شتاب روبه دگرگونی و نامعلومی است، چه مواردی باید مبنای راهبرد قرارگیرد ؟ راهبرد سازمان (به ویژه در زمینه کسب و کار) را بر چه عواملی استوار کنیم؟

با توجه به اینکه :

                        •سقوط نرخ تولد نوزادان در کشورهای پیشرفته

                        •دگرگونی در چگونگی هزینه کردن درامدهای اضافی (مصرف کردنی)

                        •تعریف کارکرد.

                        •رقابت جهانی

                        •ناسازگاری رو به افزایش در میدان جهانی شدن اقتصاد، و از هم پاشیدگی سیاسی.

چالش دگرگونی ساختار سازمانی:

دگرگونی در محیط کسب و کار را نمی توان مهار کرد، ولی میتوان با انجام دگرگونی های مناسب در ساختار سازمان از آن پیش افتاد برای اینکه دگرگونی های برون سازمانی و درون سازمانی را به فرصت تبدیل کنیم، به ویژگیهای ذیل نیازمندیم:

                        •سیاست هایی برای ساختن اینده

                        •روش های سازمند( سیستماتیک) برای جستجو و دست یابی به دگرگونی

                        •راه درست برای شناساندن دگرگونی به درون سازمانی ها و برون سازمانی ها

                        •سیاست هایی برای ایجاد تعادل میان دگرگونی و ادامه کار سازمان

چالش بهره وری کارکنان فرهیخته:

ارزشمند ترین دارایی های یک سازمان در سده بیستم ابزار تولید آن بود، در سده بیست و یکم کارکنان فرهیخته و بهره وری آنها، چنین جایگاهی خواهند داشت.

               -بهره وری کارکنان فرهیخته

               -تعریف مجدد وظایف

               -تعریف مجدد کیفیت

چالش خود مدیریتی:

کار و به ویژه کارکنان فرهیخته، روز به روز به سوی ”“خود مدیریتی““ پیش میروند.

رفته رفته نیروی کار و به ویژه کارکنان فرهیخته، کارفرمای مشخص و ثابتی نخواهند داشت، باید خود را برای انجام  چند کار با هم و بیش از یک حرفه و یک سازمان کارفرمایی آماده کنند.

از اینرو، کارکنان فرهیخته با نیازهای تازه و بی سابقه ای رو به رو هستند:

                        •باید از خود بپرسند: من کی هستم؟ توانمندی هایم چیست؟ چگونه کارم را انجام می دهم؟

                        •باید از خود بپرسند: به کجا تعلق دارم؟

                        •باید از خود بپرسند: چه یاری هایی از من ساخته است؟

                        •آنان باید به ارتباط هایی مسوولانه تن در دهند.

                        •آنان باید برای نیمه دوم زندگی خود، فعالانه برنامه ریزی نمایند.